اثرات نشاط کودکانه و خندیدن در محیط خانه/نحوه بازی کردن فعال با کودکان چگونه است؟
تاریخ انتشار: ۱۰ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۱۵۵۴۲۹
گروه خانواده ـ زهره سعیدی: کارشناسان تکامل کودک که مقولهٔ شوخطبعی را مطالعه کردهاند میگویند داشتن دورهٔ کودکی مملو از خنده و تفریح مزایایی دارد که تا پایان عمر باقی میماند. همچنین شوخطبعی یکی از بهترین راههایی است که انسانها برای مواجهه با مشکلات اختراع کردهاند. شوخطبعی بخشی از بازی ذهنی بچه ها است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حس شوخطبعی مزیت بزرگی در زندگی است که مزایای زیادی دارد. کودکی که به سادگی میتواند حس شوخطبعی خود را فعال کند احتمال بالاتری برای داشتن روابط دوستی قوی، محبوب بودن در میان همسالان و در بزرگسالی برای کنار آمدن با همکاران، مدیریت حسهایی مثل استیصال و ناتوانی و بیان و انتقال تنشها دارد و کمتر از افسردگی رنج میبرد. حس شوخطبعی همچنین با هوش، عزت نفس، خلاقیت و مهارت حل مسئله ارتباط دارد.
دکتر سجاد کریمان مجد؛ مشاور خانواده و روانشناس در ارتباط با اهمیت خنده و ایجاد حس شوخ طبعی کودکان، مزایا و راهکارهای ایجاد آن در گفت وگو با فارس مفاهیمی را مطرح کرده که در ادامه می خوانیم:
*جناب دکتر یک مفهوم مهم در مراحل رشد کودک توجه به خندیدن و ایجاد روحیه خندیدن در بچه ها است که قطعا تأثیرات مثبتی در روند رشد روانی کودک دارد ، در این رابطه چه نظری دارید و اینکه چطور می توان آن را در کودکان تقویت کرد؟
برای پرداختن به سوال شما ابتدا باید مقدمتا عرض کنم که یکی از مشکلاتی که در جامعه ایرانی خیلی بیشتر شاید براساس ویژگی های فرهنگی مان وجود داشته باشد، بحث بازداری هیجانی به معنای خودکنترلی و خودسانسوری هیجانی توسط خود فرد است که عموما از دوران کودکی این اتفاق در جریان روان انسان ها نقش خود را تثبیت می کند.
یک سری از باورهای شناختی ناکارآمد مثل «مرد که گریه نمی کنه»، «بچه خوب داد نمی زنه»، «اگه می خوای پسر خوبی باشی نباید الان گریه بکنی«، «آدم بزرگا گریه نمی کنن، پس اگه گریه کنی بچه هستی»، «می خوای بخندی بلند نخند و صداتو کسی نشنوه»، «دختر نباید بلند بخنده»، «قیافتو اینطوری نکن»، «اخماتو تو هم ننداز» و یک سری این جملات که به ما از طرف بزرگترها به صورت کاملا سینه به سینه منتقل شده مبنی بر اینکه هیجانات خود را کنترل و به نحوی سانسور کن، این اتفاق نتیجه اش بازداری هیجانی است.
مسئله ای که در دوران بزرگسالی فرد را بسیار تنها می کند و باعث می شود خیلی بدحالی های خود را درون ریزی و تبدیل به بمبی از خشم کند و در موقع نابه جای خود آن خشم را تخلیه کند. این اتفاق، اتفاقی است که ما اگر بخواهیم مراقبت درستی از آن داشته یا پیشگیری کنیم می بایست از همان دوران طفولیت مدلی از رفتار را برای فرزند خود تعریف کنیم که در آن مدل فرزند من نه تنها برای ابراز هیجانات خود مجوز داشته باشد، بلکه برای ابراز احساسات و هیجاناتش به او پاداش و آموزش دهیم تا هیجانات و احساساتش را ابراز کند.
چرا که با ابراز این هیجانات و احساسات کودک رنگ زندگی را متوجه می شود و می تواند مراقب باشد که رفتارهای ناشایست و آسیب زننده از خود بروز ندهد، وقتی فرد توانمندی ابراز هیجان شادی را در فضای هیجانی ، صورت و زبان بدن خود ابراز کند، این شادی را در خود فرو می ریزد و بهره مندی از لذت شاد بودن تبدیل به یک مسئله ناخوشایند مثل مصرف مواد می شود، یعنی یک شادی اشتباهی را جایگزین می کند یا چیزهایی شبیه به این که دیگر مثال نمی زنم، برای همین هم سلامت روان یک انسان اقتضا می کند که هیجانات و احساسات خود را بشناسد و درست آنها را ابراز کند.
*این هدف چطور میسر می شود و چقدر آن آموختنی است؟
برای رسیدن به این هدف می بایست از دوران کودکی ما بتوانیم بچه هایمان را با احساسات خود آشنا کنیم، با ابراز هیجانات تشویق کنیم یعنی باید بتوانیم به کودکمان یاد دهیم تفاوت بین ناراحتی و خشم را متوجه بشود. من الان در شرایط فعلی بزرگسالانی که به مرکز مشاوره مراجعه می کنند و آنها را می بینم، خیلی وقت ها اشاره می کنند که خیلی ناراحت اند از گفت وگو با فلان آدم، اما بعد متوجه می شوم که خیلی عصبانی هستند نه اینکه ناراحت باشند!
یا اینکه می گوید من از او متنفر هستم درحالیکه فقط خشمگین است و متنفر نیست یعنی یک مدلی از فهم درست احساسات که متأسفانه بزرگسالان ما ندارند و البته حق هم من به آنها می دهم چون در دوران کودکی پدر و مادرهایشان نسبت به این ماجرا به صورت اصولی کار تربیتی انجام نداده اند ما باید در دوران کودکی بتوانیم اولا احساسات را به صورت تفکیک شده برای فرزندمان بشناسانیم، قبلش هم باید آن را بشناسیم تا به بچه ها هم آموزش دهیم.
*چطور این کار را انجام دهیم؟
اینکه بتوانیم به نمایش تصاویر مختلف صورت یک فرد بپردازیم یعنی مثلا شناخت تفاوت چهره یک فرد عصبانی، ناراحت یا چهره یک فرد شاد یا سرخوش و سرحال، شاداب یا چهره یک فرد عصبی و متنفر که اینها همه با هم متفاوت است باید این صورت های متفاوت را با بازی های مختف مثل ادابازی نشان دهیم و از کودک بخواهیم ادای آدم های مختل با احساسات مختلف را نشان دهد.
یک سری از باورهای شناختی ناکارآمد مثل «مرد که گریه نمی کنه»، «بچه خوب داد نمی زنه»، «اگه می خوای پسر خوبی باشی نباید الان گریه بکنی» را باید برای تربیت فرزندمان کنار بگذاریم
یعنی مثلا به فرزندمان بگوییم آدم شرمسار و خجل چه شکلی است، آدمی که تعجب می کند چه قیافه ای دارد یا آدمی که دردش گرفته ، چطور می شود یا وقتی می خندد و شاد و خوشحال است چه شکلی است؟
تک تک این سوالات را می توانیم از صورت بچه مان متوجه شویم، خیلی از ما حتی اینها را خودمان هم نمی دانیم. بد نیست یک زمان هایی هم بگذاریم تا در اینترنت جستجو بکنیم انواع احساسات را بشناسیم و ببینیم ما چند احساس مختلف داریم شاید ما ده ها احساس داریم که روی هم رفته از چند تای آنها استفاده می کنیم مثل ترس ، عصبانیت، خشم ، شادی و غم دیگر سراغ شرمساری، تعجب و سایر احساسات نمی رویم، بنابراین اول باید خودمان احساسات را بشناسیم و بعد بتوانیم آن را به بچه هایمان هم یاد بدهیم.
*خندیدن و خنداندن به لحاظ فیزیولوژیک چه تأثیری در روان کودکان دارد؟
پژوهش ها نشان داده اند که خندیدن ترشح آندورفین را در بدن بیشتر می کند، آندورفین به نحوی می تواند عملکرد قلب و سایر اندام های بدن را تنظیم و باعث شادابی سلول های بدن شود از سویی هم باعث کاهش آدرنالین و کورتیزول می شود که برای کم کردن استرس و اضطراب قطعا نقش موثری دارد، پس به لحاظ علمی خندیدن و ترشح هورمون های متناظر آن در جریان سلامت جسم و روان نقش تعیین کننده ای دارد.
در فضای ارتباطی و هیجانی با کودک این مدل رفتار می تواند در جریان کم کردن استرس های بچه ها هم تأثیرگذار باشد بعضی وقت ها ما در عملکرد رفتاری ظاهری و غیرآگاهانه خود هم می بینیم بعضی موقع ها بچه ها که خیلی گریه می کنند، بزرگترها و مسن ترها می آیند و با شوخی و قلقلک گریه را به نحوی موقعیتش را تغییر می دهند، یعنی صرف خندیدن خیلی وقت ها آن فشار عصبی را کم می کند، البته خود فشار عصبی و میزانش هم خیلی مهم است که چقدر باشد و اگر ریشه های آن در بچه باقی مانده باشد هر چقدر هم او را بخندانیم، نمی توانیم آن را برطرف کنیم ما هم نمی خواهیم همه نوع فشار عصبی را با خنده برطرف کنیم اما خنده می تواند در فرایند روانی فرزندمان غیر از سلامت جسم و روان، فرایند استرس و اضطراب بچه را هم کم کند.
*خود نحوه ارتباط والدین با هم چه تأثیری در شاد بودن بچه ها دارد؟
به هرحال قطع به یقین لازمه خندیدن بچه ها داشتن یک زندگی شاد، پرنشاط و گرم است وقتی ما بهره مند از یک زندگی شاد و پرنشاط نیستیم و در روابط زوجی و ارتباطات عاطفی مان اختلالی باشد عملا فضای گرمی در خانه حاکم نیست و خندیدن و حال خوب داشتن قاعدتا محقق نمی شود پس برای اینکه چنین محیطی را در خانه ایجاد کنیم اول پیش از اینکه به بچه ها فکر کنیم، باید به رابطه بین خود و همسرمان فکر کنیم و اگر آن رابطه را به نحوی از حالت بدحالی و کم انرژی بودن در بیاوریم قطعا می توانیم بستر مناسب برای خندیدن از ته دل را فراهم کنیم.
*درباره بازی کردن با بچه ها بگویید چطور این می تواند باعث شادی شان شود و چه اصولی باید داشته باشد؟
بهترین روش برای خندیدن، شاد و گرم بودن فضای زندگی در کنار بچه ها، بازی کردن با آنها است و اصل مهم در بازی کردن که بسیار به پدر و مادرها پیشنهاد می کنیم این است که وقتی با بچه ها بازی می کنیم به معنای واقعی کودک شویم و به معنای واقعی هیجانات کودکانه ابراز کنیم، با بالغ و والد درونمان بازی نکنیم ، کودک درونمان را فعال کنیم و کودکانه بازی کنیم.
وقتی با بچه ها بازی می کنیم به معنای واقعی کودک شویم و به معنای واقعی هیجانات کودکانه ابراز کنیم، با بالغ و والد درونمان بازی نکنیم ، کودک درونمان را فعال کنیم و کودکانه بازی کنیم
در فرآیند تربیتی این ماجرا و موضوع بسیار تعیین کننده است که وقتی ما کودک می شویم می توانیم هیجانات کودکانه از خود ابراز کنیم و این هیجانات باعث تقویت شادی فضای روانی و خندیدن از ته دل بچه ها می شود. ما بازی کردن را گاهی با آموزش دادن تلفیق می کنیم که این قدرت عمل بازی را کم می کند، من خواهش می کنم از پدر و مادرها که خیلی وقت ها بازی کنند، فقط برای اینکه بازی کرده باشند.
صرف بازی کردن، تخلیه هیجان و ابراز هیجانات در بازی بیشترین تأثیر را در فرایند تربیت فرزندمان دارد. نیازی نیست در بازی الزاما چیزی آموزش دهیم چون آموزش دادن جریان تخلیه هیجانی و رها کردن احساسات را به تعویق می اندازد و کار رها کردن هیجانات را کند می کند و باعث می شود که بچه ها از بازی آن بهره کافی را نبرند.
*نکته پایانی؟
در نهایت در دوره فعلی که ما گرفتار این بلای خانه مان سوز کرونا هستیم این موضوع یعنی فعال سازی فضای هیجانی کودک و احساسات او در منزل با بازی کردن و گرم کردن و نشاط کودک با بازی هایی که الزما نیاز به هزینه های زیادی هم ندارد فقط نیاز به یک حال و حوصله و انگیزه و انرژی برای انجامش هستر، می توانیم بخش زیادی از این استرس تحمیل شده کرونا را در زندگی مان و احساسات آسب دیده فرزندمان تغییر دهیم و از بین ببریم و کمک کنیم این حال بد ناشی از خبرهای دردناک کرونا با یک فضای گرم و با نشاط در خانه تثبیت نشود و باعث بدحالی افراد خانه به ویژه بچه ها که بی دفاع در معرض فشار بیشتری به خاطر عدم تجربه و زلالی احساس و عاطفه شان نشود و این مشکل را بتوانیم برطرف کنیم.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: روانشناس و مشاور خانواده الگوی تربیتی کنترل هیجانات لبخند بازی کردن خبرخوب بازی با بچه معنای واقعی دوران کودکی بازی کردن وقت ها یک فرد بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۱۵۵۴۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برنامه کودکی نداریم که درباره «جیغ و دست و هورایش» صحبت کنیم
بازنگری در فرمول «جیغ و دست و هورا» در ساخت برنامههای تلویزیون به عبارتی تبدیل شد که همه دربارهاش صحبت میکنند. مجری قدیمی که اعتقاد دارد از آن برنامههای جذاب و کودکانه خبری نیست که بیاییم درباره اینکه جیغ و دست و هورا باشد یا نباشد صحبت کنیم. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، امروز بحثهای متفاوتی درباره فقدانِ محتوا برای خردسالان، کودکان و نوجوانان در تلویزیون میشود، برنامههایی که خلاقیت و نوآوری ندارند و فقط برخی از کاراکترهای کودکانه به فرمول جیغ و دست و هورا روی میآورند. در گذشتهای نه چندان دور درباره این نکته صحبت شده بود اما انتقاد هنرمند پیشکسوت کودک در جریان جشنواره عروسکی تلویزیون (عروسکخونه) دوباره انتقادات را به این سمت آورد.
روز گذشته با یکی از پزشکان حوزه کودک در خصوص دعوت کودکان به جیغ و دست و هورا صحبت کردیم که او هم اعتقاد داشت ایجاد نشاط درونی باید در دستور کار تلویزیونیها قرار بگیرد نه یک تخلیه انرژی آنی و لحظهای؛ که البته این اتفاق هم در نوعِخودش لازم است اما کامل و جامع نیست.
الهه رضایی مجری و برنامهساز قدیمیِ تلویزیون است که شاید بهترین سالهای کودکانه شبکه یک با اجرای او در خاطرهها مانده باشد؛ او در جریان گفتوگو با خبرنگار تسنیم بارها به جملهای اشاره کرد که انتقاد بسیاری از کاربلدها و قدیمیهای عرصه کودک است؛ متأسفانه کودک و نوجوان در کشور ما به فراموشی سپرده شده و دغدغه نیستند. چرا که به تعبیرِ رضایی، ما استعدادها و تهیهکنندگان قدرتمندی در حوزه کودک داریم که بخشی از آنها کنار گذاشته شدند و یا به ورطه فراموشی سپرده شدند.
او در این گفتوگو، دست و جیغ و هورا را آفتِ برنامهسازی کودک عنوان کرد و گفت: امروز برنامههایی ساخته میشود که آهنگی میزنند و مجری فریاد میزند دست و جیغ و هورا! یا بچههایشان را میآورند تا دیده شوند، این برنامهسازی نیست!
جیغ و دست و هورا برای تخلیه انرژی خوب است نه برنامهسازی تلویزیون!
این مجری قدیمی تلویزیون به خبرنگار تسنیم گفت: جیغ و دست و هورا برای تخلیه انرژی لازم است خصوصاً برای خردسالان و مدتی به یک روشی تبدیل شد که یکی از مدارس تهران این کار را شروع کرد. صبح برای اینکه انرژی بچهها را افزایش بدهد این کار را میکردند و روش خوبی است. اما نه به عنوان برنامهسازیهای تلویزیون! البته که این روزها برنامه کودکی نداریم که بخواهیم درباره جیغ و دست و هورایش با هم بحث کنیم. ناگفته نماند که دورهای همه برنامههای کودک تلویزیون همین کار را میکردند تا به گونهای حواسِ کودکان را پرت کنند چون خلاقیت و نوآوری نداشتند که به رخ بکشند.
نمیگویم این کار ممنوع است!
وی افزود: باز هم درباره «جیغ و دست و هورا» این نکته را باید یادآور شوم که من نگفتم و نمیگویم این کار ممنوع است و به طورکل نباشد. اما به اندازه کافی بایستی این اتفاق بیفتد که در آن صورت اشکالی ندارد. منتها اگر بیش از اندازه در هر کاری باشد یا در مراسم و برنامه تلویزیون، به کودکان هیچ کمکی نمیکند و اتفاقاً گاهی اوقات «آزاردهنده» هم خواهد بود. در هر چیزی افراط و تفریط دردسرساز است. نه خیلی همهچیز آرامِ آرام و نه شلوغِ شلوغ که بقیه را اذیت کند. ممکن است بچهها در برههای هم لذت ببرند اما کار اصولی نیست و به اندازه و گهگاهی هم اتفاق بیفتد ایرادی ندارد.
شکلگیری نشاط کودکان با جیغ و دست و هورا یا اتفاقی درونی؟!اصلاً نیازی به این همه شلوغبازی نبود
رضایی در ادامه اضافه کرد: کودکان از صفر تا 6 سالگی بهترین مقطع یادگیریشان است. سن تربیتپذیری، آیندهسازی و استعدادیابی در این زمان اتفاق میافتد. باید از طریق برنامهسازی بهطور غیرمستقیم و مستقیم و با بازیهای درست و کاربردی، مهارتافزایی را رونق دهیم، اما همواره مجری فریاد میزند جیغ و هورای بلند و این روزها هم لباسهای رنگارنگ بپوشند. این نوع اتفاقات نمیتواند برای کودک، فرهنگسازی کند یا تأثیرگذار باشد. بچهها نمیتوانند الان در این شرایطی که برایشان فراهم شده انرژیشان را تخلیه کنند. اگر مسابقاتی برای بچهها بگذارند که این بچهها بتوانند انرژیشان را تخلیه کنند. اگر خلاقیتهایی را برای بچهها ایجاد کنند. برنامههایی که بتواند از خلاقیتهای بچهها استفاده کند، بسازند. همانطور که در گذشته هم این نوع برنامه میساختند؛ اصلاً نیازی به این همه شلوغبازی نبود. باید این شلوغ بازیها را کم کنند. اصلاً چه دلیلی دارد برنامههای تلویزیون که دست میزنند، جیغ و هورا بکشند.
وی خاطرنشان کرد: جیغ زدن برای تخلیه انرژی است اما نه در استودیو و برنامهای که قرار است حرفهای مهمی را در قالب مفاهیم کودکانه بزند. چون دستشان خالی از مفهوم و ارزش است به سمت چنین حرکتهایی میروند تا خلأهای ذاتی برنامهسازی را پُر کنند.کاری ندارند غیر از اینکه چند دقیقهای با این دست و جیغ و هورا بگذرانند. اما اگر برنامه، مسابقه و خلاقیت و بینشی داشته باشد آن وقت میبینید که حواسِ کودک را پرتِ این نوع حرکتها نمیکنند و فرصت کمتری را برای این همه سر و صدا اختصاص میدهند.
چرا ترجمهها در حوزه کودک و نوجوان بر تألیف پیشی گرفت؟کودک در تلویزیون و رسانه برای کسی مهم نیست
رضایی با اشاره به اینکه هنوز هم این نکته را تکرار میکنم کودک در تلویزیون و مجموعه رسانه برای کسی مهم نیست، افزود: بچهها برایشان ارزش ندارند؛ اگر ارزشمند باشند باید سعی کنند روشی را انتخاب کنند که در راستای نیاز و علایق کودکان قدم بردارند. آنچه که به نظر میآید با سبک زندگی خانوادههای ایرانیها تطبیق داشته باشد. البته برای تلاشگران شبکه کودک احترام زیادی قائلم اما احساس میکنم برخی از مسئولان خصوصاً در شبکه کودک، اطلاعات کودک، روانشناسی کودک و نیازسنجیهای کودک را نمیشناسند، شاید نمیدانند بایدها و نبایدهایشان چیست که یاد بگیرند. چون ما معضلات بزرگی در جامعهمان داریم و فضا را جدّی نگیریم، فرهنگمان از دست میرود. وقتی درباره خطر اعتیاد، کودکان کار و خیلی از معضلات دیگر هم صحبت میکنیم برخیها میخندند و جدّی نمیگیرند. این فضاها واقعاً نیازمند کار جامعهشناسی دقیق و ساماندهی قدرتمند دارد. باید NGOهایی راهاندازی شوند و با دانش و کارآمد کار کنند.
تلویزیون در کجای کار اشتباه کرده؟
وی در پاسخ به این سؤال که تلویزیون در کجای کار اشتباه کرده و باید چه کار کند، خاطرنشان کرد: کسانی که آن موقع در گروههای کودک کار میکردند افراد متخصصی در زمینه ساخت برنامه برای کودکان، خردسالان و نوجوانان به کار میگرفتند. اینها کسانی بودند که تحصیلات و تجربیات لازم در این زمینه داشتند. عشق و علاقهشان به بچهها واقعی بود. لذا سعی میکردند اطلاعات راجع به برنامهسازی را از همهجا بدست بیاورند و خودشان را با خواستههای کودک تطبیق بدهند. متأسفانه تا آنجا که من اطلاع دارم امروز کمتر از آن اتاق فکرها و افراد متخصص در زمینه کودک فعال هستند؛ بعضاً علاقهمندند برنامههای کودک بسازند اما نه آنطور که باید و شاید. برنامههای شبکه کودک را دیدم تعداد زیادی کارتونهای قدیمیاند که هنوز دوستداشتنیاند و کمتر به کار جدیدِ دلچسبی رسیدهام. شاید بعضاً برنامههایی خوب باشد اما در حدی که بتواند علاقهمندان زیادی را جذب کند، نیست. دلیلش هم این است از افراد متخصص در حوزه شناختی کودک، خردسال و نوجوان استفاده نمیشود.
این مجری قدیمی تلویزیون با اشاره به اینکه باید همه دلسوزان کودکان برنامهسازی کنند، تأکید کرد: به گمان من باید تمام کسانی که دلسوزِ کودکاناند، برنامهسازی کنند. کسانی که دغدغه تربیت کودکان را دارند و به آینده بچهها میاندیشند. آموزشهایی که برای بچهها میگذارند، باید آموزشهایی باشد برای آیندهشان هم مفید باشد. اگر این آموزشها به شکلی طراحی شود که با روحیات بچهها سازگار باشد حتماً جواب مثبتی میگیرد. بچهها در هر گروه سنی علایقی دارند، اگر تلویزیون بتواند مجموعهای از برنامههایی که سرگرمکنندهاند، آموزشهای خیلی ملایم، مثبت و دوستداشتنی برای کودکان طراحی کردهاند، ارائه دهند مخاطب، مدیومی غیر از تلویزیون انتخاب نمیکند.
بررسی مختصات سینمای کودک و نوجوان در گفتوگو با مدیر شبکه کودک لبنانمیخواهند کاری کنند اما عملی نمیبینیم
رضایی در خصوص همکاری با تلویزیون گفت: ادعا میکنند میخواهیم کار کنیم و عملاً دوستان و همکارانی که میخواهند کاری ارائه بدهند به درِ بسته میخورند. من خودم یکی دو مورد با دوستان و همکاران رفتهایم و گفتهایم؛ یا ما را به اسپانسر ارجاع میدهند و یا میگویند بودجه نداریم و یا کار را به زمان دیگری موکول میکنند. به امید روزی که مسئولین فقط ادعا نکنند و برنامههای کودک برایشان مهم باشد. اما تلویزیون برای اینکه بتواند کارهای بهتری در حوزه کودک ارائه بدهد به نظر میآید سیاستگذاریها و اهدافش را در این زمینه باید بازنگری کند. همچنین تلویزیون میتواند از افراد کاربلد و تهیهکنندگان قدیمی که دور مانده و خانهنشین و بیکار ماندهاند، استفاده کند. هنوز بازنشسته نشدهاند و از نظراتشان استفاده نشده است. در کارنامهشان کارهای ماندگار و درخشانی وجود دارد. متأسفم از اینکه برنامههای تلویزیون محتوای کافی ندارند، متأسفانه فقط حرف زده میشود و عملی نمیبینیم.
انتهای پیام/